معرفی دانلود رایگان کتاب صوتی مردمان فرودست
ماکار آلکسیویچ، مردی میانسال، در همسایگی واروارا آلکسیونا، زنی بسیار جوانتر از خودش زندگی میکند. کتاب صوتی مردمان فرودست روایتگرِ رابطهی دوستانهی میانِ این دو نفر است که با فقر و تنهایی دست به گریبانند. فئودور داستایوفسکی نامهنگاری را بهعنوان قالبِ اولین رمان خود برمیگزیند. مخاطب از لابهلای نامههای زن و مرد، به شناختی از جامعهی فقیرِ روسیهی قرن نوزدهم دست مییابد.
دربارهی کتاب صوتی مردمان فرودست
وقتی کتاب مردمان فرودست (Poor Folk) منتشر شد، بلینسکی (Belinsky)، منتقد و نویسندهی شهیر روس، اذعان کرد که غول ادبی بزرگی متولد شده است. این کتاب شهرت و اعتبار زیادی برای فئودور داستایوفسکی (Fyodor Dostoevsky) به همراه داشت و نام او را در محافل ادبی بر سر زبانها انداخت. این رمان در حالی نوشته شد که داستایوفسکی جوانی فقیر بود و از روی آثار بزرگانی چون الکساندر پوشکین و نیکلای گوگول سیاهمشق میکرد. او سراغ موضوعی رفت که در قرن نوزدهم مورد توجه منتقدین و نویسندگان بسیاری بود؛ فقر، اختلاف طبقاتی و تحقیرِ مردمان سرخورده و فرودست.
ماکار آلکسیویچ دیووشکین و واروارا آلکسیونا رابطهای متفاوت اما ملموس دارند که بر پایهی نامهنگاری شکل گرفته و گسترش مییابد. ماکار مردی میانسال و واروارا دختری جوان است، این دو در همسایگیِ یکدیگر زندگی میکنند، اما برای دوری از حرف و حدیث آشنایان، با یکدیگر ملاقات نمیکنند. این زن و مرد علیرغمِ اختلاف سنیِ زیادشان در یک چیز با یکدیگر مشترکند، موضوعی که آنها را به هم پیوند میزند و سبب گفتوگوهای طولانیشان در قالب نامه میشود. این حلقهی مشترک چیزی نیست جز فقر. ماکار و واروارا در فقر دستوپا میزنند و گویی در خانههای محقرشان محبوس شدهاند. آنها حتی به بیرون آمدن از این چهاردیواری و ملاقاتِ یکدیگر نمیتوانند فکر کنند؛ چراکه فقر همیشه بهانهای میتراشد تا آنها را از جامعه دور نگه دارد. گویی آندو طردشدگانی هستند که گپوگفتی دوستانه را ناچارند در قالبی مکتوب و بیصدا تجربه کنند.
فئودور داستایوفسکی در کتاب صوتی مردمان فرودست از احساسات مشترک بشری حرف میزند که شاید هر کسی در هر جای دنیا آن را تجربه کرده باشد. ماکار و واروارا نمایندگان اجتماعی هستند که درصددند تا شرافتِ ازدسترفتهی خود را بازپسگیرند. آنها گرچه سرخوده و مطرودند اما از عزت نفس برخوردارند.
نقطهی قوت کتاب صوتی مردمان فرودست در زبان و شیوهی بیان نامههایی است که بین دو همسایه رد و بدل میشود. این نامهها بسیار ساده و بیپیرایه هستند و دیدگاهِ دو انسانِ معمولی را بهخوبی نشان میدهند. آنها از دغدغههای مالی و اجتماعی خود با یکدیگر حرف میزنند و هر روز بیشتر به یکدیگر دل میبندند. ماکار آلکسیویچ با درآمد اندکی که از رونویسی به دست میآورد، روزگار میگذراند و واروارا آلکسیونا بهعنوان خیاطی با دستمزد پایین کار میکند. هردوی آنها در مواجهه با تحقیری که از سمت جامعه متوجهشان است، سرخورده و تنها هستند. ماکار و واروارا ارتباطِ خود را از سطح درددل در نامهنگاری به تبادل کتاب گسترش میدهند. تمام این ارتباط توسط مستخدمی انجام میشود که پذیرفته واسط آنها باشد و نامهها و کتابها را جابهجا کند. ردوبدل کردن کتابها تا جایی ادامه مییابد که یک کتاب موجبِ آزردگی مردِ میانسال میشود.
رمانهای بسیاری پیرامون فقر و تحقیر و سرخوردگی نوشته شدهاند و رمان مردمان فرودست یکی از آنهاست. فئودور داستایوفسکی زمانی که در سال 1846 این رمان را نوشت، تنها بیستوچهار سال داشت. او با اولین رمان خود توجهِ منتقدین را به خود جلب کرد و به نیکلای گوگولِ جدید شهرت یافت. تصویری دقیق از جامعهای فقیر و واپسمانده و درعینحال ترسیمِ رابطهای انسانی، کتاب مردمان فرودست را به یکی از آثار قابل توجه تبدیل میکند. این کتاب در ایران با عناوینِ «بیچارگان»، «مردم فقیر» و «تیرهبختان» منتشر شده. ترجمهی کتاب صوتی مردمان فرودست توسط پرویز شهدی صورت گرفته و با همکاری انتشارات بهسخن و نشر صوتی آوانامه در اختیار علاقهمندان به کتابهای صوتی قرار گرفته است. این نسخه را با صدای گرمِ آرمان سلطانزاده، شیما درخشش و مهدی صفری میشنوید.
نکوداشتهای دانلود رایگان کتاب صوتی مردمان فرودست
- رمانهای داستایوفسکی گردابهای جوشان، طوفانهای شن و آبهایی هستند که ما را در خود غرق میکنند. آنها کاملاً روح انسان را به بازی میگیرند. (ویرجیانا وولف)
- رمان مردمان فرودست به گوشه و کنارهایی از تاریخ و جامعهی روسیه سرک میکشد، که تا پیش از داستایوفسکی هرگز به تصویر کشیده نشده بودند. (ویساریون بلینسکی)
- داستایوفسکی زندگی روزمره را زیرورو میکند و احساساتی بدیع را به تصویر میکشد. (ویکتور شکلوفسکی)
کتاب صوتی مردمان فرودست برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به رمانهای کلاسیک و ادبیات روسیه علاقهمندید، این اثرِ داستایوفسکی را از دست ندهید. کتاب صوتی مردمان فرودست مقدمهی خوبی برای ورود به آثار این نویسنده به حساب میآید.
در بخشی از کتاب صوتی مردمان فرودست میشنویم
ماکار آلکسیویچ عزیزم! مدتها درصدد بودم تا کار دلپذیری برایتان انجام بدهم تا به این وسیله دغدغههایی که برای من داشته و زحماتی که برایم کشیدهاید و نیز عشقی را که به من دارید، جبران کنم. سرانجام راهحلی یافتم. در آن حال نامساعدی که داشتم، در گنجهام گشتم و دفترچهای یافتم که برایتان میفرستم. در آن زمان که زندگیِ شادمانهای داشتم نوشتن در آن را شروع کردم. شما همیشه دربارهی زندگیِ گذشتهام، مادرم، پوکروفسکی، اقامتم در خانهی آنا فیودورونا و بالاخره تیرهروزیهای اخیرم، پرسشهایی کردهاید و خیلی علاقه نشان دادهاید چیزهایی دراینباره بدانید. مطالب این دفترچه را که خدا میداند چرا به فکرم رسیده لحظههایی از زندگیام را در آن یادداشت کنم، بخوانید.