دانلود رایگان کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند

معرفی کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند

کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند، مجموعه‌ای از دو داستان است که به عقیده‌ی بسیاری از منتقدان بهترین آثار لئونید آندریف به حساب می‌آیند. او در اولین داستان حالات روحی پنج جوان انقلابی و دو جنایتکار عادی را توصیف می‌کند که در انتظار اجرای حکم اعدام هستند. داستان دوم، روایت بیمارستانی است که یکی در آن می‌میرد و یکی زنده می‌ماند…
درباره‌ی کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند

لئونید آندریف (Leonid Andreyev) در مقدمه‌ای کوتاه بر اولین ترجمه‌ی انگلیسی کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند (The Seven Who Were Hanged) نوشت: «ادبیاتی که افتخار خدمت به آن را دارم، برای من بسیار عزیز است؛ زیرا مهم‌ترین وظیفه‌ی آن از بین بردن فاصله‌ها و مرزهاست. وظیفه‌ی من این بود که به ناعادلانه و وحشتناک بودن مجازات اعدام اشاره کنم. وحشت از مجازات اعدام زمانی به اوج خود می‌رسد که افراد شجاع و درستکاری به دار آویخته شوند که تنها گناهشان محبت بیش‌ازحد به ذات بشریت و دلبستگی به عدالت است. چنین مواردی، وجدان افرادی چون من را به عصیان وامی‌دارد. ولی امان از وقتی که طناب دار بر گردن افراد جاهلی بیفتد که نمی‌دانند جرمشان چیست. این وحشتناک‌‌ترین اتفاق است.»

شخصیت‌های اصلی کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند، پنج انقلابی و دو جنایتکار عادی هستند که ناگزیرند با مرگ روبه‌رو شوند. انقلابیون که سه مرد و دو زن 19 تا 28 ساله هستند، به‌ سرعت به مجازات اعدام محکوم می‌شوند. هر کدام از آن‌ها آرام، جدی و متفکر به نظر می‌رسند و در جلسه‌ی محاکمه و زندان، هیچ حرکتی ناشی از پشیمانی یا ناراحتی نشان نمی‌دهند. سرگی گالووین، پسر یک افسر سابق، مغز متفکر و رئیس گروه پنج‌نفره است. ورنر شخصیتی تلخ، پوچ‌گرا و بدبین دارد و واسیلی کاشیرین بیش‌ از همه‌شان از مرگ می‌ترسد. تانیا کاوالچوک، یکی از زنان، شخصیتی مادرانه دارد که حاضر است جان خودش را فدای دیگران کند. و در پایان موسیا، دختر جوان رنگ‌پریده‌ای که همه نگران او هستند. دو زندانی دیگر که محکوم به اعدام هستند و در کنار این پنج نفر قرار گرفته‌اند، به جرم قتل دستگیر شده‌اند. ایوان یانسون، مزرعه‌داری است که ارباب خود را کشته و می‌خواسته به زن ارباب تجاوز کند. و میشکا تسگاناک، راهزنی روسی که با خنده و افتخار، به قتل سه نفر اقرار می‌کند. در میان این هفت نفر محکوم به اعدام، یانسون نمی‌داند که چرا به دار آویخته می‌شود و امید دارد روزی آزاد شود.

معرفی و دانلود کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند

هر فصل از کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند، به توصیف حالات روانی هر هفت محکوم به اعدام اختصاص دارد. در این میان سرگی و تانیا از مرگ نمی‌ترسند و به دیگران کمک می‌کنند تا با این حکم کنار بیایند. واسیلی بیش از همه‌ی دوستانش از مرگ می‌ترسد و وقتی با مادرش ملاقات می‌کند، بالافاصله زیر گریه می‌زند. لئونید آندریف در این داستان روان‌شناختی، فلسفی و سیاسی، واکنش منحصربه‌فرد هفت شخصیت به مرگ را بررسی می‌کند. تنها نقطه‌ی مشترک این افراد در این است که زمان و مکان مرگ خود را می‌دانند؛ اما به گونه‌ای متفاوت با آن مواجه می‌شوند.

داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند، پس از انتشار در سال 1908 با استقبال در محافل انقلابیون مخالف تزار مواجه شد. بعضی از منتقدان این کتاب را واکنشی به اثر لئو تولستوی به نام «نمی‌توانم ساکت باشم» می‌دانند. با وجود متن تقدیم کتاب، «لئو تولستوی عزیز، این اثر را به شما تقدیم می‌کنم»، چنین نظری بیش از پیش تقویت می‌شود.

دیگر داستان کوتاهی که در کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند آمده است، داستان «یکی بود، یکی نبود» است. لیانید آندری‌یف این اثر را با تأثیر از کتاب «مرگ ایوان ایلیچ» نوشت و قدرت بی‌همتای خود را در آن نمایش داد. این داستان که در سال 1901 منتشر شد، روایت افرادی است که در بیمارستان هستند و چون آونگی میان مرگ و زندگی در نوسانند.

بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه برگردان فارسی کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند (Pассказ о семи повешенных) را همراه با یادداشتی خواندنی از نیکالای تیلیشوف و مقدمه‌ای از مترجم، منتشر کرده است.
اقتباس‌های فرهنگی و سینمایی از کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند

بر اساس کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند دو فیلم بر پرده‌ی سینما رفته است:

فیلم صامتی روسی به کارگردانی پیوتر شاردینین، تولید سال 1920.
یک فیلم سیاه و سفید اسلواکیایی محصول سال 1968 به کارگردانی مارتین هولی.

نکوداشت‌های کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند

اولین بار جلد کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند را با طرحی از چوبه‌ی دار و چند فرد اعدام‌شده دیدم. هم تصویرگر کتاب و هم نویسنده صحنه‌ای فراموش‌نشدنی و کوتاه از اعدام خلق کرده بودند. داستان این کتاب بسیار تأثیرگذار است؛ اما دشوار بتوان گفت که این امر به لئونید آندریف مربوط می‌شود یا این‌که زندگی نویسنده او را به این سمت‌وسو کشانیده است. (یوری آیخن والد، زبان‌شناس و منتقد ادبی)
با وجود تأسف من از افزایش مجازات اعدام، باید اقرار کرد که داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند، درباره‌ی اصالت عشق است و روشنگری مؤمنانه‌ای در آن به چشم می‌خورد. (دمیتری فیلاسوفاف)
داستان «یکی بود، یکی نبود» فوق‌العاده است. شما دارید روزبه‌روز بهتر می‌شوید. (ماکسیم گورکی در نامه‌ای به لیانید آندری‌یف)
پیش از رسیدن بسته‌ی شما تقریباً همه‌ی داستان‌ها را خوانده بودم و تعدادی را -به‌خصوص داستان «یکی بود، یکی نبود»- پسندیدم. (لئو تولستوی در نامه‌ی به لئونید آندریف)

کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به ادبیات روسی بی‌گمان از کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند لذت خواهند برد.
در بخشی از کتاب داستان هفت نفری که به دار آویخته شدند می‌خوانیم

همه‌چیز همان‌طورى روى داد که پلیس پیش‌بینى کرده‌ بود. چهارنفر از تروریست‌ها (سه مرد و یک زن) را که مسلح به بمب و هفت‌تیر و سلاحهایى جهنمى بودند، جلوِ در ورودى دستگیر کردند. نفر پنجمى (یک زن) را در خانه‌ی تیمى‌ آپارتمانى که متعلق به همین زن بود یافتند و بازداشت کردند. به همین ترتیب، مقادیر زیادى دینامیت، مواد منفجره و اسلحه نیز به دست پلیس ضبط شد. دستگیرشدگان بسیار جوان بودند. بزرگ‌ترینِ آن‌ها مردى بیست‌وهشت‌ساله و جوان‌ترین‌شان زنى نوزده‌ساله بود. آن‌ها را در همان قلعه‌اى که پس از بازداشت در آن زندانى شده بودند، خیلى سریع و بى‌سروصدا به‌رسم آن روزگار بی‌رحم محاکمه کردند.

در طول محاکمه، هر پنج‌نفر خیلى‌ آرام، اما جدى و غرق در افکار خویش بودند. نگاه متهمان به دادرسان چنان تحقیرآمیز بود که هیچ‌کدام از آن‌ها هوس نمى‌کرد با لبخندى زائد و یا ابراز شادى مزورانه‌اى شهامت خود را به رخ بکشد. آن‌قدر آرام بودند که مى‌توانستند روح خود و تاریکى عظیم پیش از مرگشان را از نگاه‌هاى بیگانه و کینه‌توز و دشمن‌کیش مصون دارند.
فهرست مطالب کتاب

یادداشت مترجم
داستان هفت‌نفری که به دار آویخته شدند
1: رأس ساعت یک بعدازظهر، عالیجناب!
2: محکوم به اعدام با چوبه‌ی دار
3: نباید دارم بزنند!
4: ما اهالی آریُول
5: ببوس و سکوت کن!
6: ساعت‌ها به‌شتاب می‌گذرند
7: مرگی در کار نیست
8: هم مرگ هست و هم زندگی
9: تنهایی هولناک
10: دیوارها فرو می‌ریزند
11: آنها را می‌بَرَند
12: آنها را آوردند
یکی بود، یکی نبود
یک
دو
سه
چهار
لیانید آندری‌یِف. نیکالای تیلیشوف
اتوبیوگرافی کوتاه
ترجمه‌های مشهور داستان هفت‌نفری که به دار آویخته شدند

دانلود رایگان کتاب صوتی بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر

(1 رای)

عکس جلد کتاب صوتی بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر

  • نویسنده: آنتون چخوف
  • مترجم: عبدالحسین نوشین
  • راوی: پروین دشتی، آرش رستمی، محمود لواسانی، علی عبدل پور اصل، مریم اسماعیلی، پریسا ملک زاده، رضا عمرانی
  • ناشر صوتی: نشر ماه آوا
  • ناشر: نشر ثالث
قیمت:
۸۰۰۰۰ 56000 تومان ۳۰%
خرید کتاب صوتی

برای دانلود قانونی کتاب صوتی بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر

کتاب صوتی بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر اثری از آنتون چخوف است که در قالب یک مجموعه از داستان‌های کوتاه، حقیقت زندگی در روسیه‌ی زمان نویسنده را آشکار می‌کند. این داستان‌ها که اغلب مضمونی اجتماعی دارند، کشمکش‌ها و پیچیدگی‌های زندگی انسان‌ها را به شکلی هنرمندانه به تصویر می‌کشند.

درباره‌ی کتاب صوتی بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر دانلود رایگان

آنتون چخوف (Anton Chekhov) از جمله نویسندگان مشهور روسیه در قرن نوزدهم است که به خاطر نوشتن داستان‌های کوتاه فوق‌العاده‌اش به شهرت رسیده. او علی‌رغم عمر کوتاهی که داشت، آثار فراوانی از خود به جا گذاشت که به بخش مهمی از ادبیات روسیه تبدیل شده‌اند. در روزگاری که روسیه، درگیر خفقان اجتماعی و سیاسی بود و انتقاد به شکل واضح و آشکار، مجازات سنگینی از سوی حکومت در پی داشت، چخوف با آثارش این ظلم و بی‌اخلاقی را به چالش می‌کشید و هوشمندانه در قالب داستان و با لحنی کنایه‌آمیز، از فرهنگ اجتماعی سست انتقاد می‌کرد. آثار آنتون چخوف گرچه مضمونی انتقادی دارند ولی هیچ‌گاه بن‌مایه‌ای نصیحت‌گونه نداشته‌اند و بیشتر به پیچیدگی‌های روانی انسان پرداخته‌اند.

معرفی و دانلود کتاب صوتی بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر

کتابی که پیش روی شماست، یعنی کتاب صوتی بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر (The Lady With The Dog and Other Stories) مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه آنتون چخوف است که هر یک دارای مضمونی مستقل هستند. داستان «بانو با سگ ملوس»، قصه‌ی زندگی مردی به نام گورو را تعریف می‌کند که به شغل بانکداری مشغول است. او در سن کم ازدواج کرده و حالا علی‌رغم جوان بودنش، صاحب چند فرزند است، اما از زندگی زناشویی‌اش راضی نیست و همسرش را زنی خشک و بی‌احساس می‌داند. این ناکامی در زندگی مشترک، از او فردی زن‌ستیز و خیانت‌کار ساخته. او در عین اینکه نگاهی از بالا به پایین به زن‌ها دارد و آن‌ها را جنس «پست» می‌پندارد، اما یک شب را هم نمی‌تواند بدون همراهی یک زن بگذراند. جمع‌های مردانه او را کسل می‌کنند ولی در عوض در جمع زنان، به سبب جذابیت ظاهری‌ای که دارد مورد توجه قرار می‌گیرد و این توجه و شادابی همراهان، او را هم به وجد می‌آورد. همه‌چیز به همین منوال طی می‌شود تا اینکه سفری تفریحی به یالتا، سرنوشت این مرد هوس‌باز را تغییر می‌دهد…

داستان دیگر کتاب صوتی بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر، «حربا» یا همان آفتاب‌پرست نام دارد. حربا بر خلاف داستان پیشین، دیدگاهی سیاسی-اجتماعی را از چخوف به نمایش می‌گذارد. ماجرا از این قرار است که در میدان شهر، سگی پای یک شهروند را گاز می‌گیرد و افسر نگهبانی مأمور رسیدگی به جزئیات این اتفاق می‌شود تا بلکه مقصر ولگردی آن سگ در سطح شهر را پیدا کند. او در ابتدا بر این باور است که صاحب سگ، که به شکلی غیرمسئولانه حیوان را در شهر رها کرده مقصر است. اما بعد که می‌فهمد سگ متعلق به یک سرتیپ می‌باشد، ناگهان از عقیده‌اش برمی‌گردد و کسی که مورد حمله‌ی سگ واقع شده را مقصر و متهم می‌شمرد که با حواس‌پرتی‌اش حادثه آفریده. داستان این افسر نگهبان که مانند یک آفتاب‌پرست یا همان حربا رنگ عوض می‌کند، نمایانگر فساد صاحبان قدرت و چاپلوسی زیردستان است.

معرفی و دانلود کتاب صوتی بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر

کتاب صوتی بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر شامل قصه‌های جذاب دیگری نیز هست که شنیدن آن‌ها خالی از لطف نیست. این کتاب به قلم آنتون چخوف نگاشته شده و عبدالحسین نوشین آن را به فارسی ترجمه کرده است. نشر صوتی ماه‌آوا و انتشارات ثالث ناشران این کتاب هستند و شما آن را با صدای پروین دشتی، آرش رستمی، محمود لواسانی، علی عبدل‌پور اصل، مریم اسماعیلی، پریسا ملک‌زاده و رضا عمرانی می‌شنوید.

نکوداشت‌های کتاب بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر

  • اگر می‌پرسید در جوانی چه نویسندگانی بر روی من تأثیر گذاشتند باید بگویم چخوف! به عنوان یک نمایشنامه‌نویس چطور؟ چخوف! به عنوان یک داستان‌نویس؟ چخوف! (Tennessee Williams)
  • داستان‌های چخوف در حال حاضر درست به اندازه‌ی زمانی که تازه برای اولین بار منتشر شده بودند شگفت‌انگیز هستند. (Raymond Carver)

اقتباس‌های سینمایی از کتاب بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر

داستان‌های چخوف تابه‌حال منبع الهام خلق آثار فرهنگی و هنری فراوانی بوده‌اند. سینما، تئاتر و حتی نمایش‌های رقص باله، هر یک با توجه به ساختار منحصربه‌فردشان به شکلی متفاوت و جذاب این داستان‌ها را روایت کرده‌اند. در سال 1960 اولین فیلم سینمایی بر اساس داستان بانو با سگ ملوس ساخته شد که یوسف خیفیتس (Iosif Kheifits) آن را کارگردانی کرده بود. فیلم چشمان سیاه (Dark Eyes) نیز اقتباسی از این داستان است که با روایتی متفاوت آن را به تصویر کشیده. نیکیتا میخالکوف (Nikita Mikhalkov) کارگردان این اثر است.

کتاب صوتی بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر برای چه کسانی مناسب است؟

دوست‌داران ادب روسیه از شنیدن داستان‌های اجتماعی و عاشقانه‌ی این مجموعه لذت خواهند برد.

در بخشی از کتاب صوتی بانو با سگ ملوس و داستان‌های دیگر می‌شنویم

پس از درس، در خانه می‌نشینم و کار می‌کنم. مجله‌ها یا تزهای دانشجویان را می‌خوانم یا برای درس آینده آماده می‌شوم، گاهی هم چیزی می‌نویسم. ولی در کارم وقفه پیش می‌آید چون ناگزیر باید از مراجعه‌کنندگان هم پذیرایی کنم. زنگ صدا می‌کند. رفیقی آمده است که درباره‌ی کاری با من صحبت کند. او با کلاه و عصا وارد می‌شود و آن‌ها را به طرف من پیش می‌آورد و می‌گوید: «یه دقیقه، فقط یه دقیقه بنشینید همکار عزیز. من فقط دوتا کلمه می‌‌گم.» قبل از هر چیز هر دو ما کوشش می‌کنیم به دیگری نشان بدهیم که فوق‌العاده باادب و تربیت‌شده هستیم و از دیدار یکدیگر بسیار خوشحالیم. من می‌خواهم او را روی راحتی بنشانم و او هم همین‌طور. پس مدتی با نزاکت تمام، به کمر یکدیگر دست می‌مالیم، به دکمه‌های یکدیگر دست می‌کشیم و درست مثل این است که همدیگر را لمس می‌کنیم و می‌ترسیم که دستمان بسوزد.

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه

معرفی و دانلود رایگان کتاب کیت مرگ

معرفی کتاب کیت مرگ

روایتی رؤیاگونه و افسانه‌وار از ذهنیات مردی که نمی‌داند مرتکب قتل شده یا نه. شخصیت اصلی کتاب کیت مرگ مردی تنهاست که در خیالاتش زندگی می‌کند و درباره‌ی همه چیز تردید دارد: زندگی، عشق، مرگ، ترس، آرزو و… . سوزان سانتاگ در این کتاب با روایت سیال ذهن،‌ گذشته و حال را در هم می‌آمیزد و داستانی شگفت‌انگیز و وهم‌آلود پدید می‌آورد.

معرفی و دانلود رایگان کتاب کیت مرگ
معرفی و دانلود رایگان کتاب کیت مرگ

 

درباره‌ی دانلود رایگان کتاب کیت مرگ

بسیاری از افراد اعتقاد دارند که منتقدان هیچ‌وقت نمی‌توانند اثری شگفت‌انگیز و بی‌بدیل خلق کنند. آن‌ها فقط برای نقد کردن آثار دیگران آفریده شده‌اند و همواره در چنین جایگاهی خواهند ماند. در واقعیت هم درصد کمی از منتقدان به‌سراغ آفرینش اثر خودشان رفته‌اند. یکی از این منتقدان مشهور که از قضا شخصیتی عجیب و دیدگاه‌های بحث‌برانگیزی داشت، سوزان سانتاگ (Susan Sontag) بود. او که از 15 سالگی وارد دانشگاه شده بود، عمری را در دنیای آکادمیک گذراند و دیدگاه‌های جدیدش را به دنیای ادبیات، در کتاب «علیه تفسیر» منعکس کرد. شهرت او وابسته به خیلی چیزها بود: ادبیات، سیاست، سینما، تئاتر، عکاسی و… . اما این منتقد بی‌باک‌، فقط چند سال بعد از انتشار نقدهای جنجال‌برانگیزش، مطابق با همان نظریات ادبی‌اش، دست به نوشتن‌ رمان‌هایی زد که گروهی از منتقدان، آن را «هنر ناب» خوانده‌اند. کتاب کیت مرگ (Death Kit) یکی از این کتاب‌هاست که در سال 1967 نوشته شد؛ زمانی که جنبش رمان نو به آمریکا نیز رسیده بود.

جنبش «رمان نو» جنبش آوانگارد فرانسوی بود که در آن عناصر ادبی سنتی به چالش کشیده شدند. رمان‌نویسان پیرو این جنبش عمدتاً علیه رئالیسم به پا خاستند و به‌جای پیروی از قراردادها و قواعد گذشته، فرم خاص خود را در ادبیات ایجاد کردند و رویکردی نامتعارف را در پیش گرفتند. نویسندگان فرانسوی چون مارسل پروست در این زمینه پیشگام بودند و در دهه‌ی 50 میلادی، نویسندگان بیشتری چون ساموئل بکت، آلن روب-گریه و.. به این جنبش پیوستند. سوزان سانتاگ به همراه گور ویدال در آمریکا، از اواسط دهه‌ی 60 میلادی جریانی جدید هم‌سو با جنبش رمان نو به راه انداختند که بعدها تکامل پیدا کرد. سانتاگ و ویدال هر کدام عقیده داشتند که «ادبیات جدی» روبه‌زوال رفته است و مردم دیگر رمان‌های سنتی را مطالعه نمی‌کنند. سانتاگ راه‌حل را در تغییر نگرش و تجدید قوا می‌دید. و خود دست به آفرینش رمانی زد که سبک روایت آن به جنبش رمان نو، شباهتی عجیب دارد: کتاب کیت مرگ.

داستان کتاب‌های جنبش رمان نو را نمی‌توان در یک خط تعریف کرد؛ اما می‌توان روایت کتاب کیت مرگ را در چند جمله خلاصه کرد: مدیر یک شرکت بیمه، دالتون هرون ملقب به دیدی، یک روز غروب سوار یک قطار بین‌شهری می‌شود و آن قطار در تونلی تاریک، متوقف می‌گردد. دیدی که از بی‌صبری به تنگ آمده، از مسئولان قطار دلیل این حادثه را می‌پرسد؛ اما آن‌ها به او پاسخی روشن نمی‌دهند. او خودش از قطار بیرون می‌آید و با کارگری روبه‌رو می‌شود که درحال رفع مشکل است. دیدی و آن کارگر با یکدیگر درگیر می‌شوند و ناگهان… . مشخص نیست که چه اتفاقی می‌افتد. آیا دیدی مرد را کشته؟ آیا اتفاقی دیگر باعث مرگ کارگر شده؟ سوزان سانتاگ در بقیه‌ی رمان کیت مرگ، احساس گناه دیدی و افکار او را روایت می‌کند.

سوزان سانتاگ چند صفحه‌ی ابتدایی کتاب را به معرفی شخصیت‌ اصلی‌اش اختصاص داده است. وقتی سیر اصلی داستان کیت مرگ آغاز می‌شود، خواننده به ذهن دیدی، رؤیاها و خاطرات او می‌رود و هر لحظه احساس می‌کند که داستانی غیرواقعی را می‌خواند. مخاطب کتاب همواره از خودش سؤالاتی می‌پرسد: کدام روایت واقعی است و کدام روایت فقط زاییده‌ی تخیلات دیدی است؟ داستان در چه زمانی روایت می‌شود: حال یا گذشته؟ و این سؤالات زمانی اوج می‌گیرند که سانتاگ علاوه بر زاویه‌ی سوم شخص مفرد، زاویه‌ی اول شخص مفرد را نیز به داستان می‌افزاید. اما این «من» که زندگی دیدی را از بیرون روایت می‌کند، چه کسی است؟

سوزان سانتاگ در این کتاب مختصات مکتب رمان نو را برجسته می‌کند: مشاهده‌گری و روایت اتفاقات داستان به شکل مستندگونه، تمرکز نکردن بر سوژه‌ی مرکزی، نزدیک شدن به سبکی دقیق و بدون احساس (که اتفاقاً آن را به ناتورالیسم نزدیک می‌کند.) و… . او در کتاب کیت مرگ بیش از هر چیزی بر داستان‌گویی، به دور از اضافه‌گویی و توصیفات زائد تمرکز دارد. سانتانگ در این کتاب فرم و محتوا را با یکدیگر یگانه می‌کند و جهانی را می‌آفریند که مخاطب در عین سردرگمی، می‌تواند به‌خوبی آن را درک کند.

عناصری که در کتاب کیت مرگ در کنار هم قرار گرفته‌اند، آن را خواندنی‌تر می‌کنند: مردی سی‌وساله و مسئول تبلیغات یک شرکت فروش میکروسکوپ، از هیچ چیز مطمئن نیست. او نمی‌داند کتابی را که قبلاً نوشته بوده در کجا پنهان کرده، نمی‌داند مرتکب قتل شده یا نه، نمی‌داند خودش را کشته یا واقعاً دارد زندگی می‌کند، نمی‌داند زنی نابینا را واقعاً دوست دارد یا نه. سوزان سانتاگ با روایت سیال ذهن، استفاده از پاراگراف‌های بلند یا جملات بسیار کوتاه و بریده‌بریده، آوردن شخصیت‌های متفاوت درمیانه‌ی داستان و… کاری با خواننده می‌کند که تا مدت‌ها از ذهن او بیرون نخواهد رفت.

شیوا مقانلو که یکی از برجسته‌ترین مترجمان ایرانی به شمار می‌آید، به‌خوبی از عهده‌ی ترجمه‌ی این کتاب دشوار برآمده. او در مقدمه کتاب کیت مرگ (چاپ نشر نیماژ) به اسم کتاب و علت نام‌گذاری آن اشاره می‌کند. کلمه‌ی کیت در زبان انگلیسی دو معنا دارد که از قضا هر دو با محتوای کتاب سانتاگ همخوانی دارند. اولاً کیت به معنای اسباب سفر و توشه است و کیت مرگ یعنی چمدانی که برای سفر مرگ بسته شده. ثانیاً کیت در معنای کلینیکی خود، جعبه‌ای حاوی ابزارهای مختلف پزشکی است که با شغل دیدی تناسب دارد. مترجم در مقدمه به نکته‌ی جالب دیگری نیز اشاره می‌کند: سوزان سانتاگ در مصاحبه‌ای گفته بود که لوئیس بونوئل قصد داشت با اقتباس از رمان کیت مرگ،‌ فیلم سینمایی بسازد. قصدی که هیچ‌وقت محقق نشد.

نکوداشت‌های کتاب کیت مرگ

  • کتاب کیت مرگ آیینی برای جنون‌زدایی از تنهایی و وحشت دنیایی مدرن، اثری پر از رؤیا، عشق و مرگ که شما را به شگفتی وامی‌دارد. سوزان سانتاگ صحنه‌هایی از زندگی مدرن امروزی را به تصویر می‌کشد که به اندازه‌ی آثار ریموند چندلر و ناتانیل وست، بی‌پرده و بی‌رحمانه است. (مجله‌ی ووگ)
  • رمان کیت مرگ، هنر ناب است؛ دلهره‌آور، سرگرم‌کننده، جذاب و به‌شدت آزاردهنده. به مستقیم‌ترین شکل ممکن می‌گویم: این کتاب را بخوانید! (دوریس گرومباخ)
  • سوزان سانتاگ فضای داستان کیت مرگ را سیاه، وحشتناک و کافکایی ترسیم کرده. جملات بریده‌بریده و مشاهدات مستند سانتاگ در قالب درخشان کتاب، شما را شگفت‌زده خواهند کرد. (بوستن گلوب)
  • یک رمان قدرتمند، خیالی و آمیخته با رؤیا که دستاوردی قابل‌توجه در ادبیات به شمار می‌رود. سوزان سانتاگ رمانی خارق‌العاده نوشته است. کابوس کافکایی یک مرد معمولی آمریکایی که از استعداد بی‌نظیر و بدبینی عمیق او حکایت دارد. (سَتِردِی ریویو)
  • اگر خواندن کتاب کیت مرگ را به‌خاطر ویژگی‌های ادبی‌اش به شما پیشنهاد کنم، به ساحت کتاب جسارت کرده‌ام. تجربه‌ی خواندن این کتاب فراتر از وصف است. بخشی داستان، بخشی فلسفه، بخشی رؤیا و بخشی هیجان. (نشنال آبزِروِر)

کتاب کیت مرگ برای چه کسانی مناسب است؟

اگر کتاب‌هایی با روایت سیال ذهن موردپسند شما هستند، حتماً کتاب کیت مرگ را بخوانید.

در بخشی از دانلود رایگان کتاب کیت مرگ می‌خوانیم

سر وقت نیویورک را به مقصد شمال‌غرب ترک کردیم. دیدی که در صندلیِ کنار پنجره نشسته بود و تماس کفل‌های لاغرش با پارچه‌ی زبر صندلی را بسیار آرامش‌بخش می‌یافت، یک ساعت اول خودش را با مجله‌ی تایمز سنگینی که در ایستگاه خریده بود، مشغول کرد. اجباری به تماشای بیرون نداشت. به‌علاوه، او اغلب این مسیر را می‌آمد و با ردیف مناظری که پنجره‌ها حین عبورمان از حومه‌ی شهر نشانمان می‌دادند، آشنا بود. اگر هر کارخانه‌ای دودکش داشته باشد، اگر تمام پروژه‌های مسکونی جعبه‌های آجری بی‌پیرایه باشند، اگر نیروگاه‌های برق فقط نیروگاه برق باشند و زندان‌ها هم همیشه زندان، آن وقت فایده‌ی نگاه‌کردن بهشان چیست؟ فهم تفاوت‌ها و تشخیص ظرافت‌ها، کار کسانی است که برای اولین‌بار چیزی را می‌بینند. در سفرهای قبلی، تمایل شدید دیدی به مواجهه با این چیزها به او رخصت می‌داد تا به خانه‌هایی که از مقابل پنجره‌ی قطار می‌گذشتند نگاهی بیندازد؛ خانه‌هایی که می‌توانست انگار در یک رویای بیداری، قبول یا ردشان کند بی‌اینکه هرگز ساکنشان شود. این بار اما دیدی تماشای منظره‌ی خوش‌آب‌و‌رنگی را که پنجره‌ها تقدیمش می‌کردند، نپذیرفت.

و دیگر چه؟ تمام ایده‌هایی که باید بهشان فکر می‌کرد روی کاغذهای زردی با ابعاد دقیق تایپ و به‌ هم سنجاق شده بودند و لای کلاسوری در قفسه‌ی بالاسرش قرار داشتند. مابقی، ارزش فکرکردن نداشتند. دیدی، ممنون از اینکه می‌تواند بین خودش و هم‌سفرانش دیواری بکشد، پشت روزنامه‌اش خزید. هر کوپه یک فضای عمومی و گشوده به روی همه است؛ باوجود‌این حالت خصوصی عجیبی هم دارد. حداکثر شش‌ نفر کنار هم می‌چپند و موقتاً از تمام آدم‌های دیگر جدا می‌شوند. کوپه یک سلول سفری کوچک است؛ یک همسایگیِ اجباری که برقراری نظم را هم تقویت می‌کند.